+++ ماهی کوچولومون +++
هو اللطیف...... سلام به پسر مامان..... سلام به ماهی کوچولوی خودم، که توی تنگ دل مامانش بالا و پایین میپره..... خدا رو شکر که یه حس زیبای دیگه از حسهای مادرانه رو تجربه کردم.... دیروز عصر بود حدود ساعتای 5 که احساس کردم دارم تکونات رو میفهمم.... شک داشتم..... صبر کردم تا اینکه همین چند دقیق پیش هم تقریبا توی همون ساعت دیروزی، شروع به بازی کردی پسر گلم..... دقت کردم..... دستمو رو شکمم گذاشتم..... ولی اینبار به نظرم توهم نبود.... خود خودت بودی.... ای کلک، حالا دیگه در میزنی فرار میکنی قربونت برم مامانی که به انتظارم جواب مثبت دادی و رخ نشون دادی..... انشاءالله که این ل...